کد مطلب:53273 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:210

عدالت امام علی











زندگی امام علی (ع) و كلمه ی «عدالت» با تاریخ اسلام مخصوصاً در زمان خلافتش با هم پیوسته است به طوری كه وقتی نام علی برده می شود واژه ی عدالت در نظر ما مجسم می گردد.

در اول جوانی او بر علیه بی عدالتی و ظلم قبیله ی قریش و برای بسط اسلام مبارزه می كرد و در زمان سالمندی نیز جهت استقرار عدالت با مشكلات زیادی مواجه گشت و سرانجام به علت اینكه با مردم به عدالت رفتار می كرد، شربت شهادت نوشید.

او حرمت مردم چه مسلمان و غیرمسلمان حفظ می كرد و كوشش می كرد تا ثروت و غنائم جنگی بین آنها عادلانه و به درستی توزیع گردد. تعدادی از بزرگان عرب به جهت اینكه سهم آنها از بیت المال برابر با فقرا بود آشكارا گله مند بودند.

در اوایل خلافتش اظهار داشت: «من آنها را كه به حقوق مردم تجاوز كرده اند به دادگاه كشیده، مورد مؤاخذه قرار می دهم، حتی اگر موجب رنجش آنها گردد.»

آنها كه در زمان عثمان از بیت المال به ناحق بهره مند شده بودند، انتظار داشتند كه امام علی (ع) از به كار گرفتن آنها در امور دولتی كوتاهی

[صفحه 171]

نخواهد كرد اما در روز اول خلافت فرمود: «من تمام اموال بخشیده شده به این و آن را پس خواهم گرفت، حتی اگر مهر زنان خود كرده باشند.»

او درباره ی بیت المال تا آن اندازه دقیق بود كه برادر بزرگترش عقیل كه ضمناً كور و دچار كثرت عائله بود، هنگامی كه تقاضای حقوق بیشتری از بیت المال كرد، مكدر ساخت.

یك دفعه دخترش گردن بندی را برای مدت كوتاهی از بیت المال به عاریه گرفت. وقتی امام علی (ع) موضوع را فهمید به خشم آمده خزانه دار را تهدید به مؤاخذه نمود و سپس به دخترش فرمود: «من تو را تنبیه می كردم اگر گردن بند را در مقابل خطر تضمین نكرده بودی.»

در توزیع ثروت و خواربار بسیار دقیق بود تا اینكه همه مردم، نزدیك یا دور، به طور یكسان استفاده نمایند.

امروزه مردم دنیا به دو طبقه تقسیم می شوند: یك دسته در فقر و پریشانی به طوری كه سد رمقی برای آنها ممكن نیست و دسته ی دیگر در نعمت و ثروت غوطه می خورند و با وجود ثروت زیاد در اضطراب و ناراحتی به سر می برند.

تمدن اسلامی (اسلام پیشرو) چنین اختلاف طبقاتی را جایز نمی شمارد. از این رو امام علی (ع) در نامه معروفش به مالك اشتر فرماندار مصر می نویسد: «بی نوایانی میان مردم هستند كه تقاضای سهم بیشتری از بیت المال نمی كنند، اگرچه سخت محتاج باشند. برای خاطر خدا، حقوق آنها را محافظت كن كه مسؤولیت آن در برابر خدا با توست. سهمی از بیت المال برای زندگی روزمره و تعلیم و تربیت آنها هر كجا هستند چه در دسترس تو یا دوردست تخصیص بده و حقوق تمام آنها بایستی به وسیله ی تو حمایت شود.»

[صفحه 172]

او همیشه می گفت: «هر كجا كاخهای سر به فلك كشیده و وفور نعمت است، مسلماً در كنارش حقوق پایمال شده ای موجود است.»

این در حقیقت همان اسلام متمدّن است كه سایر تمدّنها را برای گفتگو دعوت می كند.

واضح است كه عدالت اجتماعی بر روی داوری عادلانه قضات (داوران) بنا شده است.از این رو امام علی (ع) برای بسط عدالت مشورتهای حقوقی بسیاری به قضات داده است. طبق دستور او قاضی بایستی به طرفین دعوا در نظر كردن و صحبت كردن و جای و مكان آنها یكنواخت رفتار كند تا اقوام و خویشان قاضی به او نظر امید نداشته باشند و دشمنان هم ناامید نشوند.

زمانی او به خلیفه دوم عمر فرمود: «هر آینه سه چیز را به عمل درآوری بی نیاز خواهی شد:

1- اجرای قانون دین برای بیگانه و آشنا به طور یكنواخت

2- قضاوت مطابق كتاب خدا در حالت غضب و رضایت

3- تقسیم عادلانه بین طبقات پایین مردم و اشراف و همچنین بین سیاه و سفیدپوست.»

امروزه در بعضی از كشورهای متمدن دنیا به یك پسر یا دختر سیاه پوست اجازه ی دخول به مدرسه ی سفیدپوستان داده نمی شود و متأسفانه در بیمارستانهای آمریكا حتی در قسمتهای شمالی كه مردم بر علیه برده داری مبارزه می كردند. لوازم جراحی و تجهیزاتی كه سفیدپوستان و سیاهان استفاده می كنند، با هم فرق كلی دارند. دكترهای جوان و كم تجربه حق معاینه سفیدپوستان را ندارند در صورتی كه آزمایشهای اولیه طبی در بخش سیاهان انجام می گیرد.

[صفحه 173]

اكنون ما به عربستان خشك و ریگزار چهارده قرن پیش برمی گردیم. جایی كه نادانی و تعصب قبیله ای و خانوادگی آنچنان تنفرآمیز بود كه مردم معمولی نمی توانستند به مقام و منصبی كه مخصوص اعیان و اشراف بود امید داشته باشند. امام علی (ع) اعلام آزادگی و تساوی در داد و كسانی كه دارای تقوی بودند، در ظرف مدت حكومتش مأمورین عالی رتبه ی دولتی شدند، اگرچه از طبقه ی پایین جامعه بودند و مردم را دعوت كرد تا به عدالت رفتار كنند و میان همدیگر فرق نگذارند.

اگرچه این امتیازات توسط منشور سازمان حقوق بشر تحت نام آزادی و تساوی حقوق انسان اعلام گردید ولكن زمان زیادی طول كشید تا اروپا از تاریكی و نادانی قرون وسطایی خلاص شود.

با وجود این اعلامیه ما متأسفانه حس نژادپرستی و برتری جوئی بر ملتهای دیگر را مشاهده می كنیم، كه علت اصلی تمام آنها فتنه و فساد و جنگهای خونین سراسر دنیا كه مبتنی بر بی دینی و عدم اخلاق انسانی است می باشد.

كشتار دسته جمعی مسلمانان فلسطین در كمپ شتیلا و قتل عام مسلمانان كوزوو و هرزوگوبین توسط صربها داستان ساختگی نیست و این حوادث زشت و تنفرآمیز چون لكه ی ننگی بر آبرو و اعتبار بشر در تاریخ ثبت شد.

امام علی (ع) مردم را از تظاهر به تعصب گروهی و فامیلی و عمل از روی غرور و خودبینی دور نگه می داشت. او در یكی از خطبه هایش به نام خطبه ی قاصعه چنین می فرماید: «حمد و سپاس خدا را كه لباس جلال و وقار پوشیده و فقط آنها را برای خودش جایز شمرده و آن را برای

[صفحه 174]

دیگران حرام و غیرقابل دسترسی قرار داده است.»

سپس پس از تلاوت چند آیه: «و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من انسان را از گل خشك خواهم ساخت و چون آن را بپرداختم و از روح خویش در آن دمیدم، بر او سجده كنید. فرشتگان همگی سجده كردند جز ابلیس كه بزرگی نمود (تكبّر نمود) و از كافران شد. (خدا) گفت: ای ابلیس چه مانعت شد كه مخلوقی را كه به دست خود آفریدم سجده نكنی؟ بزرگی كردی یا از برتری جویان بودی؟ گفت من از او بهترم (اینجا بود كه حس نژادپرستی و تكبّر را به نمایش گذاشت). مرا از آتش آفریده ای و او را از گل آفریده ای (خدا) گفت از آسمان بیرون شو كه تو مطرودی (رانده شده ای) و تا روز رستاخیز لعنت من بر تو باد (سوره ی ص، شماره ی 38، آیه ی 74).»

سپس امام علی (ع) سخنان را ادامه می دهد و می فرماید: «غرور و خودبینی ابلیس (شیطان) مانع راهش شد، زیرا به علت (برتری) خلقتش بر آدم تكبّر ورزید و بنا به اصل و ریشه اش به خود بالید.»

بعد او نتیجه ی خوبی می گیرد كه این دشمن خدا (شیطان) پیشوای آنهایی است كه فخر نموده و به واسطه ی حسب و نسب و نژادشان به دیگران تكبّر می كنند و در نتیجه آنها مورد نفرین و غضب خدا هستند.

در محدوده ی حكمفرمایی امام، مسیحیان بسیاری می زیستند كه در آداب مذهبی آزادگی داشته و حقوق قانونی آنها توسط حكومت تأمین بود.

یك روز موقعی كه مردم را برای جهاد تشویق می كرد او فرمود: «خبر رسیده است كه دشمن زیورآلات پا و گوش دو بانوی مسیحی را آشكارا ربوده است كه آن بانوان تحت حمایت اسلام بودند و سپس

[صفحه 175]

فرمود: «هر كس كه این خبر تكان دهنده را بشنود و بمیرد، ملامتی بر او نیست.»

اما متأسفانه امروز در آخر قرن بیستم در بسیاری از كشورهای دنیا با مسلمانان غیرانسانی رفتار می شود و خیلی بدتر در جاهایی كه قبلاً به نام «اصلاح سازمانهای داخلی» و بعضی اوقات به بهانه ی «عدالت كردن و برقراری نظم و آرامش» تحت حمایت سیاستهای استعماری بوده اند، مثل هندوستان و سومالی و گینه و غیره، هر كجا به منافع غیرقانونی دولتهای استعماری ضرر می رسید، به قول خود وفا نمی كردند و بر مردم سخت می گرفتند.

برای مثال اتیوپی (حبشه) قبلاً به وسیله ی كلیسای مصر اداره می شد و آن هم تحت حمایت بریتانیا بود. 35% ساكنین آنجا مسلمان و مسیحی و دیگران 65% بودند.

برای مسلمانان هیچ مدرسه ی دولتی وجود نداشت و هرگاه آنها به هزینه ی خود مدرسه ای برپا می كردند، به علت وضع مالیاتهای سنگین توسط مقامات دولتی بسته می شد و این رفتار ظالمانه به شدت ادامه داشت، به طوری كه هیچ كس دیگر نمی توانست مدرسه بنا كند. هرگاه یك مسلمانی بدهكار یك نفر مسیحی بود و نمی توانست بدهی خود را ادا كند او، خود به خود غلام و برده طلبكار می شد و در جلو چشم مردم در معرض خرید و فروش قرار می گرفت و هیچ كس نمی گفت «آخر او هم بشر است».

هیچ مسلمانی در سازمانهای دولتی استخدام نمی شد تا بر احتیاجات ثلث ساكنین مملكت نظارت نماید. از طرف دیگر اگر صاحب منصبی می خواست برای مسلمانان بذل مساعی نماید، اختیار آن را نداشت زیرا كلیسا بر تمام امور مملكت نظارت داشت و اتیوپی مجبور

[صفحه 176]

بود دستورهای صادره كلیسا را اطاعت نماید.

آیا مسیحیان تا به حال فشاری از طرف مسلمانان در سرتاسر تاریخ دیده اند؟ آیا حاضرند همان گونه كه رفتار كرده اند با آنها رفتار شود؟ مسلماً جواب منفی است.بنابراین، آن حاكی از یك تعصب حزبی نابودكننده ای است كه مسیحیان (دوستان دولتهای استعماری) با چشم رضا و قبول به آن می نگرند.

امام علی (ع) می فرماید: «برای تأدیب تو همین بس از كارهایی كه از طرف دیگران بد می دانی، خودت از آنها اجتناب نمایی (خودت انجام ندهی).»

تاریخ شهادت می دهد وقتی كه مسلمانان بر اسپانیا مسلّط شدند، اصول استقلال كلیسای محلی را مورد احترام قرار دادند و آنها با ایشان دوستانه معاشرت می كردند، اما بعد از یك مدتی كه اسپانیاییها به كشور برگشتند، دادگاههای سیار تفتیش عقیده بسیاری تأسیس كردند تا عقاید مردم را جویا شوند.

منظور اصلی این دادگاهها این بود كه مطالبی راجع به مسلمانان بازجویی كنند تا برای محكومیت آنها سابقه ی بدی باشد.

آنجا ننگ آورترین شكنجه ها را برای سركوبی مسلمانان به كار می بردند كه تاریخ نظیرش را كمتر به یاد دارد.

خلاصه آنكه اعمال شاقه بسیاری به مسلمانها تحمیل می شد تا مسیحی شوند.

امام علی (ع) می فرماید: آنگاه كه بر دشمنت دست یافتی، جهت شكر خدا از تسلط بر او از او درگذر (او را عفو كن).

قرآن می گوید: «خدا از نیكویی كردن و انصاف ورزیدن با آن كسان كه در كار دین با شما جنگ نكرده و از دیارتان بیرون نكرده اند،

[صفحه 177]

منعتان نمی كند، كه خدا آنها را كه عدل می كنند دوست دارد.» (سوره ی ممتحنه، شماره ی 60، آیه ی 8).»

قرآن باز می گوید: «اكنون چیزهای پاكیزه بر شما حلال شده، طعام كسانی كه كتاب دارند (یهودیان و مسیحیان) بر شما حلال است و طعام شما نیز بر آنها حلال است و زنان پارسای مؤمن و زنان پارسای آنها كه پیش از شما كتاب داشته اند، اگر مهرشان را به ایشان بدهید به پارسایی، نه زناكاری و رفیق گیری، بر شما حلالند (سوره ی مائده، آیه ی شماره ی 5).»

از دو آیه ی فوق معلوم می شود كه اسلام به مسلمانها اجازه داده است تا با پیروان ادیان دیگر دوستانه معاشرت كنند.

با ملاحظه این حقیقت، امام علی (ع) به مردم مخصوصاً مأمورین دولتی را توصیه كرده كه با آشنا و بیگانه با عدالت رفتار كنند و وقتی با بیگانگان مشغول عقد قراردادی هستند، به قول خود وفادار باشند.

بسیاری از اطرافیانش به او اصرار می كردند تا قرارداد حكمیت را لغو كند، اگرچه مجبور شده بود كه این قرارداد را منعقد نماید اما او به آنها توجه نكرد و فرمود: «آن دور از عدالت است كه من قولم را بشكنم.»

اسلام تنها دینی است كه بشر را دعوت به مسالمت نموده تا با یكدیگر با احترام و حفظ حقوق متقابل معاشرت نمایند.

[صفحه 178]


صفحه 171، 172، 173، 174، 175، 176، 177، 178.